وقتی به سالن رسیدم دلیلش را متوجه شدم که چون آنقدر جمعیت زیادی مراجعه کرده بودند که یک سالن ورزشی را به طور خاص برای نوشتن اعتراض تجهیز کرده بودند و جند صد نفر زن و مرد مشغول اعتراض نویسی بودند. بعضی هم مثل ما که قبلاً آماده کرده بودیم بدون معطلی فرم خلاصه اعتراض را پر می کردند و زودتر می رفتند. به گونه ای که چند صد نفر همزمان حضور داشتند و برای هر دو سه استان یک متصدی و میز جدایی گذاشته بودند. تعداد زیادی از نمایندگان سابق و مدیران اجرایی در دوره های مختلف را در آنجا دیدم. افراد که با هم روبرو می شدند، شوخیهای مختلفی را رد و بدل می کردند. از جمله اینکه اینهمه مدیر بی صلاحیت، تو هم که صلاحیت نداری، پیچ بی صلاحیت ها، تو دیگه چرا؟ تو از کی به ما ملحق شده ای.... اما در پشت این شوخیها و خنده ها، تأسفی عمیق پنهان بود؛ تأسفی تأثر انگیز که چرا شرایط انقلاب و نظام به اینجا رسیده است که اینگونه گسترده و بی محابا با نیروها و عوامل مؤثرش برخورد می شود و آنها را از صحنه خدمت حذف می کنند و موجی از ابهام و بی تفاوتی با این روش ها در جامعه دامن زده می شود. آنهم در دهه فجر انقلاب و در سال وحدت ملی و انسجام اسلامی. انشاءالله که این اعتراضات به نحو خداپسندانه ای مورد رسیدگی قرار گیرند و به این امید که اثر بخش و مفید واقع شود.
16 / 11 / 86